از آغاز تا پایان حکومت بشار اسد
تحلیل پایگاه خبری تحلیلی «آذرسسی»، از آغاز تا پایان ۲۴ سال حکومت بشار اسد در کشور سوریه.
حکومت بشار اسد که در سال ۲۰۰۰ و پس از مرگ حافظ اسد آغاز شد، یکی از پیچیدهترین و پرچالشترین دورههای سیاسی تاریخ معاصر خاورمیانه را رقم زد. بشار اسد، که در ابتدا با تصویری از یک اصلاحطلب ظاهر شد، توانست با تکیه بر قدرت ساختاری حزب بعث و حمایت برخی از گروهها و کشورها، قدرت را در دست بگیرد. اما با گذر زمان، رویدادهای داخلی و منطقهای شرایطی را رقم زدند که به سقوط او و دولت سوریه منجر شد. این گزارش نگاهی است جامع به تحولات این دوره تاریخی.
آغاز حکومت بشار اسد:
امیدها و واقعیتها
بشار اسد پس از مرگ پدرش حافظ اسد، در فضایی به قدرت رسید که بسیاری امیدوار بودند اصلاحات اقتصادی و سیاسی گستردهای در سوریه صورت گیرد. او در ابتدا وعدههایی درباره اصلاحات اقتصادی، گسترش آزادیهای مدنی و مبارزه با فساد داد. اما ساختار متمرکز و امنیتی حکومت، فضایی برای تغییرات معنادار باقی نگذاشت. نارضایتیها به مرور زمان افزایش یافت، تا جایی که بستر اعتراضات مردمی فراهم شد.
ظهور داعش و تشدید بحران داخلی
در سال ۲۰۱۱، همزمان با آغاز بهار عربی، اعتراضات گستردهای در سوریه شکل گرفت که به سرعت به جنگ داخلی تبدیل شد. در این میان، ظهور گروه داعش به عنوان نیرویی رادیکال و سازمانیافته، معادلات درونی و منطقهای را پیچیدهتر کرد. داعش با استفاده از خلأ قدرت در سوریه، بخشهای وسیعی از کشور را به کنترل خود درآورد و زمینهساز ورود بازیگران منطقهای و بینالمللی به بحران سوریه شد. نقش داعش نهتنها در گسترش خشونت بلکه در جلب توجه قدرتهای جهانی نظیر آمریکا و روسیه نیز حائز اهمیت بود.
نقش مدافعین حرم و جبهه مقاومت در نجات دولت سوریه
با گسترش بحران و تهدید سقوط دولت بشار اسد، محور مقاومت، شامل ایران و حزبالله لبنان، به طور جدی وارد صحنه شد. ایران با اعزام نیروهای مستشاری و حمایت لجستیکی، و حزبالله با حضور مستقیم نظامی، تلاش کردند ثبات نسبی را در برخی مناطق استراتژیک سوریه برقرار کنند. این اقدامات، به ویژه در مناطق جنوبی و غربی سوریه، باعث تغییر موازنه قوا در برابر مخالفان مسلح شد. عنوان «مدافعین حرم»، نمادی از این حمایتها، تأثیر عمیقی بر گفتمان مقاومت داشت.
جبهه مقاومت:
استراتژی و اهمیت
جبهه مقاومت، به عنوان یک ائتلاف منطقهای شامل ایران، حزبالله لبنان، و گروههای شبهنظامی عراقی، سوری، و یمنی، نقش عمدهای در پایداری دولت بشار اسد ایفا کرد. این محور با هدف مقابله با نفوذ اسرائیل و آمریکا در منطقه و تقویت جایگاه شیعه سیاسی شکل گرفت. در بحران سوریه، جبهه مقاومت نه تنها به حمایت نظامی از اسد پرداخت، بلکه تلاش کرد گفتمان مقاومت در برابر «تهاجم خارجی » را تقویت کند.
حضور نیروهای محور مقاومت در سوریه از چند جهت حائز اهمیت بود:
حفظ مناطق استراتژیک:
نیروهای مقاومت به ویژه در دمشق، حلب، و مناطق مرزی با لبنان، نقش تعیینکنندهای در جلوگیری از پیشروی گروههای مسلح مخالف داشتند.
حمایت لجستیکی و اطلاعاتی:
ایران به عنوان رهبر جبهه مقاومت، کمکهای مالی، تسلیحاتی، و اطلاعاتی گستردهای به دولت سوریه ارائه کرد.
افزایش فشار بر مخالفان مسلح:
حضور حزبالله لبنان و دیگر گروههای وابسته به محور مقاومت، معادلات نظامی را به نفع دولت اسد تغییر داد.
این اقدامات باعث شد که دولت بشار اسد بتواند در سالهای ابتدایی جنگ، ثبات نسبی خود را حفظ کند و از سقوط کامل جلوگیری کند. با این حال، هزینههای سنگین این مداخله برای محور مقاومت، از جمله تلفات انسانی و انتقادات بینالمللی، نیز غیرقابل انکار بود.
اعتماد بشار اسد به برخی کشورهای منطقه
در بحبوحه جنگ داخلی، بشار اسد برای حفظ قدرت خود به دنبال تقویت روابط با برخی کشورهای منطقهای نظیر روسیه و ایران بود. این کشورها، به ویژه روسیه، با اعزام نیرو و تجهیزات نظامی، به یکی از پایههای اصلی بقای دولت اسد تبدیل شدند. روسیه با استفاده از قدرت هوایی خود و ایجاد پایگاههای نظامی در سوریه، توانست به طور مستقیم در جریان جنگ نقشآفرینی کند و تعادل قوا را به نفع دولت سوریه تغییر دهد.
از سوی دیگر، روابط بشار اسد با کشورهای منطقهای عربی مانند امارات و عمان نیز مورد توجه قرار گرفت. این کشورها در ابتدا رویکردی مخالف دولت اسد داشتند اما در ادامه، به دلیل منافع اقتصادی و سیاسی مشترک، اقدام به بازسازی روابط کردند. اعتماد اسد به این کشورها در تأمین منابع مالی و کاهش فشارهای بینالمللی، به نوعی قمار سیاسی محسوب میشد که موفقیت آن همچنان محل بحث است.
در همین حال، تعاملات اسد با ترکیه نیز اهمیت داشت. ترکیه که در مقاطع اولیه جنگ از مخالفان اسد حمایت کرده بود، با تغییر رویکرد، به نوعی تعامل ضمنی با دولت سوریه وارد شد. اما این اعتماد محدود به کشورهای منطقهای، به دلیل تضاد منافع و اهداف بلندمدت این کشورها، بیشتر به پیچیدگی اوضاع دامن زد و نتایج پایداری به همراه نداشت.
پشت کردن به جبهه مقاومت: نقطه عطف تحولات
در اواخر دوره حکومت اسد، نشانههایی از فاصله گرفتن او از جبهه مقاومت نمایان شد. برخی از تحلیلگران این تغییر را ناشی از فشارهای بینالمللی و منطقهای برای بازسازی چهره دولت سوریه میدانند. این رویکرد نه تنها اعتماد جبهه مقاومت به اسد را کاهش داد، بلکه به مخالفان او نیز فرصت بیشتری برای تقویت موقعیتشان داد. همین تحولات، زمینهساز شکستهای نظامی و سیاسی دولت سوریه در سالهای بعد شد.
عملیاتهای تحریرالشام و عقبنشینی ارتش سوریه
یکی از مهمترین تحولات این دوره، آغاز عملیاتهای گسترده گروه تحریرالشام از شمال سوریه به ویژه در حلب بود. تحریرالشام به عنوان گروهی چندملیتی و رادیکال، موفق شد با استفاده از ضعف نیروهای ارتش سوریه، مناطق مهمی را تصرف کند. ارتش سوریه که به دلیل فرسایش نیروها و ضعف لجستیکی توان مقابله کافی نداشت، در بسیاری از مناطق استراتژیک عقبنشینی کرد. این شکستها تصویر دولت اسد را به شدت مخدوش کرد.
سقوط دولت اسد و ورود نیروهای اسرائیلی
با سقوط دولت بشار اسد، خلأ قدرت در سوریه به سرعت محسوس شد. این وضعیت، زمینهساز ورود نیروهای اسرائیلی به خاک سوریه با هدف ایجاد مناطق حائل و جلوگیری از گسترش نفوذ گروههای مسلح شد. این تحولات نشاندهنده تغییر بنیادین در معادلات منطقهای بود. اسرائیل با این اقدام تلاش داشت موقعیت استراتژیک خود در برابر ایران و حزبالله را تقویت کند.
احتمال درگیریهای قومیتی در سوریه
با سقوط دولت مرکزی و تقسیم سوریه میان گروههای مختلف، خطر درگیریهای قومیتی افزایش یافت. سوریه به عنوان کشوری با تنوع قومی و مذهبی، همواره در معرض شکافهای اجتماعی بوده است. این شکافها در دوران بحران، به طور ویژهای عمیقتر شد. کردها، علویها، سنیها و دیگر گروههای قومی و مذهبی برای حفظ منافع خود وارد رقابت شدند.
ریشههای اختلافات قومیتی:
تفاوتهای مذهبی و فرقهای:
تنش میان علویها به عنوان گروهی که قدرت را در دست داشتند و اکثریت سنی کشور، یکی از عوامل اصلی درگیریهای احتمالی است.
مسائل ارضی و منابع:
کردها که در شمال و شمال شرق سوریه سکونت دارند، همواره خواستار خودمختاری بیشتر بودهاند، در حالی که دولتهای مرکزی این خواسته را سرکوب کردهاند.
دخالت قدرتهای خارجی:
بازیگران منطقهای نظیر ترکیه، ایران، و عربستان سعودی، و همچنین قدرتهای جهانی مانند آمریکا و روسیه، هر یک به دلایل مختلف در تقویت یا کنترل این درگیریها دخالت کردهاند.
سناریوهای آینده:
تقسیم قدرت:
احتمال شکلگیری دولتهای محلی یا خودمختاریهای منطقهای برای کاهش تنش.
ادامه درگیریها:
در صورت عدم دستیابی به توافق، جنگهای داخلی بیشتری در مناطق مرزی و منابعخیز رخ خواهد داد.
مداخله بینالمللی:
حضور نیروهای حافظ صلح یا توافقات بینالمللی ممکن است به کاهش تنش کمک کند.
این اختلافات نه تنها آینده سوریه را تهدید میکند، بلکه میتواند بحران انسانی و مهاجرتهای گستردهای را به دنبال داشته باشد.
نتیجهگیری
حکومت خاندان اسد در کشور سوریه بعد از ۵۴ سال سقوط کرد، این یک اتفاق مهم در تاریخ معاصر سوریه و منطقه خاورمیانه است. این رویداد، نه تنها نتیجه سیاستها و تصمیمات بشار اسد، بلکه محصول تعاملات پیچیده داخلی و خارجی است. ظهور داعش، دخالت محور مقاومت، عملیات گروههای مسلح نظیر تحریرالشام، و تغییرات در سیاستهای منطقهای، همگی در این سقوط نقش داشتند.
پایان خبر/
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید